دلنوشته های من

موج میزند احساس من در میان حرفهایم،تلالو اش را می بینی؟

 کاش می گفتی  

بعد، می رفتی؛ 

حال ،

چگونه آرام کنم،

دلی را، 

که، به نوازشهایت 

آرام گرفت؟!...

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 16:16 توسط ترنم | |

روزگاری، 

هم سخنیداشتم

از جنس، درخت.

هم نفسم بود،

عزیز،جان دلم بود،

دریغا

سایه اش را به سرم

زود ربود........

 

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 13:7 توسط ترنم | |

 نمی دانم،

به چشمانی، 

که، به بیرون،

زل زده اند، 

چگونه بگویم: 

........نمی آید.........

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 12:56 توسط ترنم | |

 آغوشت را

دعا کردم،

نمی دانستم 

اجابت،

از آن تو نیست.

 

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 4:40 توسط ترنم | |

 چگونه

تیمار کنم

دلی را

که 

بیمار توست؟!

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 3:30 توسط ترنم | |

 گلدان دلم

که شکست،

هیچ کسی،

هیچ ،نگفت.

شاخه گل ،را ،چیدند،

باغبان،جان بسپرد.

من و گلدان شکسته

باغبان و غم گل......

 

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:29 توسط ترنم | |

سرچ کردم چشمانت را،

30 ثانیه، لود....

افسوس،

که نوشت:

موردی یافت نشد.

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:6 توسط ترنم | |

 آوار خواهم کرد

دیواری را ،که،

فاصله شد 

میان من و تو ...

نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:,ساعت 1:31 توسط ترنم | |

 نمی دانستم گذرگاه انتظار

این همه ،پیچ و خم دارد

پاهایم را توان ایستادن نیست،

و دستهایم ،

تو را می خواهند.

اگر آمدی،

اندکی سایه بیار،

تنهاییم به وسعت بیابان،

خشک، است.

مهربانیت را به انتظار ایستاده ام........

 

نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:42 توسط ترنم | |

راه دشواری بود، 

ولی طی کردم؛

به امید اینکه،

انتهایش، تو باشی.

افسوس،

انتظاری بود بیهوده... 

نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:4 توسط ترنم | |

ای کاش

کسی بود 

که بگیرد دستم را

وقتی 

که یادت 

مرا 

 بی تاب می کند

 

نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:57 توسط ترنم | |

 خطی را دنبال کردم

انتهایش کوچه ای بن بست بود،

دخترک ؛

تکیه به دیوار و،

دلش،خسته،

لبش، پر، خشم بود.

خط خطی هایش 

گواه دل، و قلبی سرد بود:

کاش دنیا،خالی از، نامرد بود....

نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,ساعت 2:26 توسط ترنم | |

خاطراتت را مرور کن،

شاید ،

لبخندی را ،

جا گذاشته ای !

نوشته شده در دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,ساعت 17:11 توسط ترنم | |

گچ گرفتم 

قلب شکسته ام را،

جوش نخورد.

ضربه ات ،

کاری بود...

نوشته شده در دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,ساعت 15:7 توسط ترنم | |

 اندوه نگاهت ،

باران چشمان من است.

به انتظار چتری نشسته ام،

خاطراتم را،نم گرفت،

نگاهت،آرام نمیگیرد؟...



 

نوشته شده در دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:,ساعت 3:16 توسط ترنم | |


Power By: LoxBlog.Com